یه وقت می رم گم میشم
تو سیاهی شب می میرم
این همه احساس رو می ذارم رو طاقچه
همونجا که تو دلت رو گذاشتی
بعدم میشم خالیه خالی!
پر از سکوت تلخ مردن
چشمام رو می سپرم به عکسا که واسه تو نگرشون دارن
که اگه یه وقتی
دل کوچیکت گرفت
یادت بیاد که تا همیشه دوست داشتم
فاصله بین بودن و نبودنم اندازه یه تار موی توست
باهام باشی....هستم
هیچ دلخوشی دیگه ای ندارم...
*******************************
خدا رو شکر که هنوز هستی و من امید دارم
فقط واسه خاطر تو ست که احساسم زنده است
دوست دارم به اندازه همه گل های دنیا
میخوام جلوی قلبم بنویسم پارک ممنوع
خسته شدم ، خسته شدم
هر دفعه یکی میاد و با کلیدش ناز می کنه قلب منم دلش می سوزه ، گشاد میشه با ناز کردن اون کلید دریچه فلبم باز میشه ،
چند وقت اونجا می مونه تا میبینه دل من بهش عادت کرده ،دوسش داره، از تو فلبم
میره بیرون و دل منو تنها میذاره،
اونوقته که دلم خیلی تنگ میشه ...
آخه دل من چه گناهی کرده ،چه اشتباهی کرده ،می دونم تقصیر داره با ناز و چرخش
یه کلید دریچش باز میشه ولی ...
دیگه نمی تونم نمی تونم .... می یان باز می کنن و میرن ،
می خوام جلوی قلبم بنویسم پارک ممنوع
قلبم پارکینگ نیست دیگه جا نداره ، میخواد خاموش باشه ، بسته بشه ، دیگه نبضش نزنه
پارک ممنوع ، پارک ممنوع
دیگه جلوی قلب من پارک نکنین ، وگرنه پنچر می شین .
|
دوست عزیز استفاده کردیم
بسیار سرسبز و خوشبخت باشید
عیدتان را تبریک می گویم و به شما عیدی می دهم برای گرفتن عیدی به وبلاگ ما سر بزنید
قدم سبزتان بروی تخم چشم ما
بسیار خوشحال می شوم با هم درباره موضوع وبلاگم همکاری کنیم پس به حضورتان در وبلاگم دعوتتان می کنم
پیروز باشید
www.rezanaghizadeh.mg-blog.com
naghizadeh.reza@gmail.com
رضا نقی زاده