بگذر ز من ای آشنا چون از تو من دیگـــــــر گذشتم
دیگر تو هم بیگانه شــو چون دیگران با ســـــرگذشتـــم
می خواهم عشقت در دل بمیرد
می خواهم تا دیگــــر در ســــــــــر یادت پایان گیرد
بگذر ز من ای آشنا چون از تو من دیگـــــــر گذشتم
دیگر تو هم بیگانه شــو چون دیگران با ســـــرگذشتـــم
هر عشقی می میرد خاموشی می گیرد
عـشــق تـــــو نمـــی میـــــرد
باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را نمی گیرد
من ُ تو مثلِ دو تا خط می مونیم،
که تو یه دفتر ِ مشق اسیر شُدیم!
نرسیدیم به هم ُ آخرشم،
تو همون دفتر ِ کهنه پیر شدیم!
بی هم ُ کنار هم روزا گذشت،
دستای من نرسید به دست ِ تو!
می دونیم که ما به هم نمی رسیم،
مگه با شکست ِمن، شکستِ تو!
اگر من بشکنم ُ تو بی خیال،
بگذری از منًُ تنهام بذاری،
اگه با تموم ِ این خاطره ها،
تو همین دفتر ِ مشق جام بذاری،
بعد از اون دیگه نه من مال ِ منه،
نه تو تکیه گاه ِ این شکسته یی!
بیا عاشق بمونیم کنار ِ هم،
نگو از این نرسیدن خسته یی!
تو نمی رسی به من آخرِ بازی همینه!
آخرِ عشق ِ دوتا خط ِموازی همینه!
تو در کنار من دگر معنی ما نمی دهد به این دل بیمار من کسی دوا نمی دهد
دیگر دل تنهای من مال شما نمی شود صفای دوران شما از یاد ما نمی رود
قلبم از این دنیای غم دیگر جدا نمی شود
دیگر هدف از عشق ما هرگز خدا نمی شود
وقتی تو از قلبم شدی یاران همه یکجا شدند با رفتنت از نزد من دنیا دنیا نمی شود
حال که در عمق دلم تنها ترین تنها شدی
بمان کنار من بمان بی تو صفا نمی شود
در این زمان در این جهان فراغ غوغا می کند یادت که هست می گفتی با من جفا نمی شود
تنها سخن در این جهان پول است پول بی زبان بدون پول با کسی عمراً وفا نمی شود
خلاصه و لُپ کلام بود به تو عرض سلام
تا که بدونه دلبرم هنوز اونو خیلی می خوام
این شعر از خودمه از این کامل تر بود ولی دفترمو
توی خونه گم کردم جرأت هم ندارم از کسی بپرسم کجاست هر کجاش که یادم بود نوشتم
خدا کنه خوشت بیاد
بهش بگین بی خبرم بپرسین عشقمون چی شد ؟
چشم سیاش طرز نگاش حجب و حیاش مال کی شد ؟
اونی که تازه اومد و توی دلم خاطره شد
بهش بگین با رفتنش کار دلم یکسره شد
دیونه بود اما منم دیوونه تر از عشق اون
قلبمو زد به نامشو پر زد و رفت به آسمون
پر زد و رفت حتی برام خط و نشون هم نکشید
رفت و نشست رو شونه ی اون که به فکرم نرسید
بهش بگین همین روزا توی دلم می کشمش
خدا نیاره اون روز رو بیافته چشمم تو چشش
آسمان با دیگران صاف است و با ما ابر دارد
میشود روزی صفا با ما هم اما صبر دارد
............................
فقط باید گفت:
دلخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین
به خدا معشوفه من آن بالاییست.
سلام مرسی از این که به من سر زدی امید وارم موفق باشی
دوست دارت سام جوجو
سلام
سال نو مبارک
یه پست جدید گذاشتم دوست داشتی بیا ببین
اگه دوست داری تبادل لینگ کنیم
ببخشید یادمرفتهبودلینگم کردی
سلام خوبی فذای سرت که یاذت رفته بود موفق باشی گلم یا علی
سلام نیناز.
خوبی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بازم مثل همیشه عالی نوشتی.
فدا مدات.
من آپم .
فعلا....
سلام ناناز مرسی از این که به من سر زدی
سلام بر سام عزیز من هم سال نو را تبریک می گم و سال خوبی را برات ارزو می کنم امیدوارم موفق باشی سام جوجوی مهربون....
سلام گلم حوبی امیذ وارم سله حوبی داشته باشی مرسی از این که منو از یاد نبردی موفق باشی گلم یا علی
می خوامت مشتی دختر
سلام
وبلاگت هر روز قشنگتر میشه
آیینه پرسید که چرا دیر کرده است نکند دل دیگری او را سیر کرده است خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تأخیر کرده است گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است خندید به سادگیم آیینه و گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است گفتم از عشق من چنین سخن مگوی گفت خوابی سالها دیر کرده است در آیینه به خود نگاه میکنم ـ آه! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است راست گفت آیینه که منتظر نباش
خیلی نازنوشتی خداکنه به عشقت برسی