یه روزی یه روزگاری حرف بین ما نگاه بود
عشقو نقاشی می کردیم نقش ما خورشید و ماه بود
سوختم و سوختمو ساختم هر چی داشتم به پات باختم
کاش تو رو از روز اول مثل امروز می شناختم
آخه عشق یعنی شکستن یعنی عاشقانه سر سپردن
قایق شیشه ای بودم تو اشکای سرد چشات
من همونم که یک روزی جونشو هم می کرد فدات
حالا می خوای تنها باشی بری یه جای خیلی دور
قلبمو هم پس نمی دی پس می گیرم حتی به زور
صدام دیگه برای تو رنگ دوباره نداره
قرار های همیشگی دیگه صفایی نداره
به اون که دزدیده تو رو بگو یه روز میبینمش
جواب اون حرفاشو من با حرف خوش می دم بهش
اما بدون عزیز ترین دیگه ستارت نمی شم
با ادا ها و عشوه هات دیگه شکارت نمی شم
تو باغچه ی گل های من اون عطر و بوی تو تکه
قلبو دادی به دیگری باغچه ی نو مبارکه...
سلام
زیبا بود
موفق باشی