••»»(دوستت دارم همین)»»~••

••»»(َAloNe BoYَ)»»~••

••»»(دوستت دارم همین)»»~••

••»»(َAloNe BoYَ)»»~••

الهی

می آیی و با آمدنت مرهمی بر زخم شاپرک ها می گذاری...

خراش صورت یاسها را شفا می دهی،دستی بر سر غنچه های یتیم می کشی...

اشک از گونه شمع ها بر می گیری و دنیا را پر از عطر گل محمدی می کنی...

می آیی مثل ابراهیم ، بت شکن تا بت های روزگار را در هم بکوبی...

مثل موسی ، تا قلب های مرده را جانی تازه بخشی،

مثل نوح ، تا پشتیبان گمشدگان توفان باشی،

و مثل خاتم الانبیاء ، تا رحمت را با خود فرو آوری...

پس ای موعود مهربان بیا و ما تشنگان حضورت را از دریای مهربانیت سیراب فرما...

بیا که بسیار تشنه و بـــــی تابیم........

غریبه

این روزا دلت با ما نیست
نگفتم چرا ; نپرسیدم .....
اما ای همیشه همیشگی
تو هم نمیپرسی احوال مارو
- از ته دل نمیپرسی -
آخرش به ما نگفتی که عاقبت دل بستن چیه ؟
نگفتی .............
نگفتی ..........................
فقط با نرمه انگشتات گونه سرخ داوودی های زرد رو پاک کردی
هیچی نگفتی
نگامم نکردی
و من دونستم که در پی باد دویدن
قرار این دل بی قراره

کدوم شاعر ، کدوم عاشق ، کدوم مرد

کدوم شاعر ، کدوم عاشق ، کدوم مرد
تو رو دید و به یاد من نیفتاد
به یاد هق هق بی وقفه ی من
توی آغوش معصومانه ی باد

تو اسمت معنی ایثار آبه
برای خاک داغ خستگی ها
تو معنای پناه آخرینی
واسه این زخمی دلبستگی ها

نجیب و با شکوه و حیرت آور
تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی اما
مثل شکستن من بی صدایی

تو باور می کنی اندوه ماه رو
تو می فهمی سکوت بیشه ها رو
هجوم تند رگبار تگرگی
که می شناسی غرور شیشه ها رو

تو معصومی مثل تنهایی من
شریک غصه های شبنم و نور
تو تنهایی مثل معصومی من
رفیق قله های پاک و مغرور

ببین ، من آخرین برگ درختم
درخت زخمی از تیغ زمستون
منو راحت کن از تنهایی من
منو پاکیزه کن با غسل بارون

تو تنها حادثه ، تنها امیدی
برای قلب من ، این قلب مسموم
ردای روشن آمرزشی تو
برای این تن محکوم محکوم

نجیب و با شکوه و حیرت آور
تو خاتون تمام قصه هایی
تو بانوی ترانه هامی ، اما
مثل شکستن من بی صدایی