راستش این شعر از من نیست ولی من خیلی دوسش دارم و هر بار که می خونم حس جدیدی بهم منتقل میشه
.
.
.
نه از خاکم ،نه از بادم نه در بندم، نه آزادم
نه آن لیلاترین مجنون نه شیرینم،نه فرهادم
نه از آتش، نه از سنگم نه از رومم ،نه از زنگم
فقط مثل تو غمگینم فقط مثل تو دلتنگم
چه غمگینم،چه تنهایم نه پنهانم،نه پیدایم
نه آرامی به شب دارم نه امیدی به فردایم
چه امیدی،چه فردایی چه پنهانی،چه پیدایی
اگر خوشحال،اگر غمگین چه فرقی داره تنهایی
تونیستی قصة دردم سیاهم،ساکتم،سردم
اسیر خاکم وخسته اگر سبزم،اگر زردم
اگر آبی تر از آبم اگر همزاد مهتابم
بدون توچه بی رنگم بدون تو چه بی تابم
بیا از من جدایم کن صدایم کن،صدایم کن
دلم از دست «من» خونه بیا از «من» رهایم کن
زندگی خوردن و خوابیدن نیست انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست. زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف. یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند. (دکتر علی شریعتی)
زندگی خوردن و خوابیدن نیست انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست. زندگی چون گل سرخی است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف. یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند. (دکتر علی شریعتی)