یه روزی یه روزگاری حرف بین ما نگاه بود
عشقو نقاشی می کردیم نقش ما خورشید و ماه بود
سوختم و سوختمو ساختم هر چی داشتم به پات باختم
کاش تو رو از روز اول مثل امروز می شناختم
آخه عشق یعنی شکستن یعنی عاشقانه سر سپردن
قایق شیشه ای بودم تو اشکای سرد چشات
من همونم که یک روزی جونشو هم می کرد فدات
حالا می خوای تنها باشی بری یه جای خیلی دور
قلبمو هم پس نمی دی پس می گیرم حتی به زور
صدام دیگه برای تو رنگ دوباره نداره
قرار های همیشگی دیگه صفایی نداره
به اون که دزدیده تو رو بگو یه روز میبینمش
جواب اون حرفاشو من با حرف خوش می دم بهش
اما بدون عزیز ترین دیگه ستارت نمی شم
با ادا ها و عشوه هات دیگه شکارت نمی شم
تو باغچه ی گل های من اون عطر و بوی تو تکه
قلبو دادی به دیگری باغچه ی نو مبارکه...
اگه یه روز چشمات پر اشک شد و دنبال یک شانه گشتی که گریه کنی................
صدام کن صدام کن
بهت قول نمی دم ساکتت کنم ولی قول می دم پا به پات گریه کنم.
گفتی که مرا دوست نداری گلهای نیست بین من وعشق تو ولی فاصل ای نیست گفتم که کمی صبر کن وگوش به من کن گفتی نه
, باید بروم حوصله ای نیست پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف تو رفتی و دیگراثر از چلچله ای نیست
موقعی که خدا پنجره ی بهشتو باز کرد منو دید ازم پرسید امروز چه آرزویی داری؟؟
گفتم خدایاهمیشه مواظب اونی که الان داره این نوشته رو میخونه باش چون برام خیلی عزیزه
اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکونه و میره . دومین کسی رو که میای دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی
دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره . بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی .
دیگه دوست دارم واست رنگی نداره .. و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکونی که انتقام خودتو ازش بگیری و
اون میره با یکی دیگه ...... اینطوریه که دل همه آدما میشکنه