دلو راحت میشه برد با دو تا خنده تُــرد
شب و راحت میشه خوابید نفهمید , که مرد!
ولی افسوس که این کار برایم سخت است
زندگی سوختن پروانه و بعدش شمع است
من و تو روز شبی با دل هم تا کردیم
چون نبودیم , یاد هم در دل هم جا کردیم
شاد بودیم , نـفـهـمیــده و نا دانـسـته
عاشق و شاعر و معشوق , نگو آهسته!
داد میزنم این عشق که دارم ای دوست
رفتی و جدا شده روح ز تن , جز این پوست
درد دل میکنم از دوری تو با هر دوست
دوست ندارم که نباشی , بگویم عشق اوست
ای یار کجایی که تمام بدنم تاول زد
این پرده مخفی شب و روزم شب زد
این پرده به دست غم تو وا میشد
رفتی و این تنگی همه در دل جا شد
کاش آن روز که رفتی خبرم می کردی
کاش , اصلا با خود , هم سفرم می کردی
قایق طوفان زده تو دگر اینجا نیست
رفتست از این سوی دگر دریا نیست
دریای خطر ناک , دگر آنجا نیست
آن موج شکسته , خبر از غوغا نیست